محل تبلیغات شما

آيا تا به حال به اين سوال فکر کرده‌ايد که نوآوري در سازمان‌هاي امروزي تا چه اندازه‌اي مهم است؟ آيا مي‌توان افراد نوآور را در سازمان‌هاي خود پرورش داد؟ چگونه مي‌توان افراد عادي را به نوآوران نخبه تبديل کرد؟ نوآوري شاهرگ حياتي هر شرکت است که مي‌خواهد در دنياي امروز پايدار و سودآور باقي بماند. سازمان‌هاي امروزي به‌دنبال نوآوري‌هايي هستند که توسط کارکنان صورت گيرد و اين در حالي است که کارکنان آموزش‌هاي لازم را در اين زمينه نديده‌اند و اين بزرگ‌ترين اشتباه آنها است. براي اينکه نوآوري در سازمان‌هاي امروزي گسترش پيدا کند و همه افراد توانايي اين را داشته باشند که بتوانند نوآور شوند، لازم است به کارکنان آموزش‌هاي مورد نياز داده شود. بايد توجه داشت که در اين زمينه نبايد کيفيت فداي کميت شود و بايد براي بهبود کيفيت اقداماتي که در زمينه نوآوري انجام مي‌شود، کيفيت تفکر خلاق در سازمان را افزايش داد.

نوآوران موفق از زوايايي به دنيا مي‌نگرند که فرصت‌هاي جديد را در نظرشان بسيار برجسته مي‌سازد. آنها غالبا بنا بر تصادف به بينش‌هايي رسيده‌اند که برايشان به عادت تبديل شده و به آنها اين امکان را مي‌دهد که گرد و غبار از آنچه که هست» را به آنچه که مي‌توانست باشد» تبديل کنند. حال شما را با چهار عنصر آشنا مي‌کنيم که مي‌تواند شما را در اين راه ياري کند:

باورهاي مرسوم:  براي آنکه نوآوري را پيشه خود کنيم بايد باور‌‌هايي را که همه مردم بديهي مي‌شمارند، مورد ترديد قرار دهيد و درباره مفروضاتي که در ذهن داريد دوباره بينديشيد. راهبرد‌هاي موثر با استفاده از سياست‌هاي اجرايي، به ترويج رفتار عالي سازماني در بين کارکنان مي‌پردازد که به‌صورت تدريجي به عادت تبديل مي‌شود. نوآوران ذاتا به نفع باورهاي مرسوم گرايش دارند و هر شخصي مي‌تواند با قدري تمرين بياموزد که باور‌هاي کهنه و بي‌خاصيت و زيان‌بار را بازشناسد و نفي کند.

روندهاي مغفول: نوآوران به روندهاي جديد و نوظهور دقت مي‌کنند که باعث احياي کسب‌وکار قديم يا آفرينش کسب‌وکار جديد مي‌شود. آنها به جزئياتي توجه مي‌کنند که از قبل دچار تحول شده است و عمدتا از چشم کهنه‌کاران صنف‌شان دورمانده است. فرد نوآور بايد بسيار با دقت و با جزئيات عمل کند، گوشه‌اي را کشف کند که ديگران و رقبا حتي از وجود آن هم خبر ندارند. تدوين راهبردي که به آفرينش نوظهور اما قدرتمند منجر شود و روندي باشد که رقيبان از انجام آن عاجز بمانند، مي‌تواند جهش بزرگي را در آينده رقم زند. در اين قسمت مي‌توانيد از خود پنج سوال اساسي را بپرسيد که اين سوالات مي‌تواند شما را در اين موضوع ياري رساند:  نخست، در حين آنکه به فرهنگ، سياست، فناوري و نظاير آن مي‌انديشيد از خود بپرسيد در ماه‌هاي اخير از ميان مطالبي که خوانده‌ايد و چيزهايي که ديده‌ايد يا تجربه‌شان کرده‌ايد، کدام يک براي شما جذاب‌تر، شگفت‌انگيزتر و پريشان‌کننده بوده است؟ دوم، از خود بپرسيد کدام يک از موضوعات غيرعادي که موفق به بازشناسي‌شان شده‌ايد ممکن است مستعد تحول‌آفريني باشد؟ سوم، اگر به اصطلاح فيلم روند تحولات حاصل از عامل مورد نظر را با سرعت بيشتري نمايش بدهيم اين گسست‌ها يا همان تحولات حاصله چه تاثيري در ذهن انسان خواهد داشت؟ و چگونه به چشم خواهد آمد؟ آيا واکنش‌هاي زنجيره‌اي را به‌دنبال خواهد داشت؟ چهارم، کدام يک از گسستن‌ها هنوز موضوع بحث در صنف و صنعت خاص شما هستند؟ پنجم، چگونه مي‌توانيم از اين گسست‌ها براي خنثي کردن ترفندهاي رقيبان خود بهره گيريم؟

دست‌کم گرفتن توانمندي‌ها و سرمايه‌هاي شرکت: هر شرکتي داراي مجموعه ويژگي و توانمندي‌هايي است که از طريق آنها مي‌تواند به معرفي خود بپردازد. براي آنکه نوآور شويد بايد محيط اطراف و سازمان‌هاي خود را مجموعه‌اي از امکانات و توانمندي‌هايي ببينيد که قابليت ترکيب با يکديگر را دارند و محصولي نو را ايجاد خواهند کرد. يکي از شرکت‌هاي مهم و موفق در اين زمينه والت ديزني است که استعدادها و توانمندي‌هاي خود را به شکل نوين به‌کار گرفته است. در اينجا نيز مي‌توانيد با طرح پرسش‌هايي به اعضاي واحد زيرمجموعه خود کمک کنيد تا گنجينه پنهان سازمانتان کشف شود: کدام مهارت و سرمايه شما نسبت به ساير مهارت‌هايتان منحصر به فرد است؟ اين مهارت‌ها و سرمايه‌ها در حوزه‌هاي ديگر قابليت ايجاد ارزش و انگيزش را دارند؟ چگونه مي‌توان از آنها براي تغيير موازنه بهره برد؟

نيازهاي ناگفته: هدف از نوآوري آن است که مشتري را با ابتکار خود، آنچنان شگفت‌زده کنيم که حتي تصورش را هم نمي‌کرد؛ اما پس از تجربه کردن آن ابتدا احساس کند که ابتکار مزبور در زندگي‌اش ضرورت دارد. براي شگفت‌زده کردن مشتريان ابتدا بايد نيازهاي ناگفته آنان را کشف کنيم. انسان‌ها معمولا درگير مفاهيم شناخته‌شده مي‌شوند؛ از اين‌رو اگر از مشتريان بپرسيد چه خواسته‌اي دارند به ندرت موفق خواهيد شد که به بينش‌هاي بکر و بي‌سابقه دست يابيد بلکه بايد مشتريان را از نزديک و در گذر ‌زمان بررسي و سپس در مورد آنچه که يافته‌ايد تامل کنيد. براي يافتن نيازهاي بيان نشده مشتريان مهارت‌هايي لازم است: محور اول، توانايي تشخيص وضعيت عاطفي مشتريان در حين تعامل با شرکت شما و با خدمات و کالاهاي شرکت شماست. براي اين کار مي‌توانيد از زنجيره تجربه نيز استفاده کنيد. مراحل مختلف زنجيره تجربه به شرح زير است:

اکتشاف: مشتري چگونه با کالا و خدمات ما آشنا مي‌شود؟

يادگيري: مشتري چگونه بر مشخصات کالاهاي ما وکالاهاي رقيبان اشراف مي‌يابد؟ او براي کسب اين اطلاعات و مقايسه آنها با هم به چه منبعي رجوع مي‌کند؟

خريد: مشتري چگونه با شرکت معامله مي‌کند؟ واکنش افراد دخيل در فرآيند خريد نسبت به يکديگر چگونه است؟

اکتساب: کالا يا خدمات ما چگونه به دست مشتري مي‌رسد؟ ابعاد تدارکاتي حمل کالا يا انتقال خدمات از مبدا به مقصد کدام‌اند؟

استفاده: مشتري از کالاها يا خدمات ما در زندگي روزمره خود چگونه استفاده مي‌کند؟ او براي بهره‌مندي از مزاياي کالاها يا خدمات مربوط بايد چه کند؟

ارتباط: مشتري پس از مرحله خريد چگونه با شرکت ما تعامل مي‌کند؟ کدام تعاملات به تعميق وفاداري و علاقه‌مندي و کدام يک موجب تشديد نيتي و بي‌علاقگي مي‌شود؟

 روي محورديگر، حالت‌هاي عاطفي مختلفي را که مشتري ممکن است در هرمرحله از زنجيره تجربه از سر بگذراند نشانه‌گذاري مي‌کنيم. نخستين و مهم‌ترين اقدام براي هر سازماني که تصميم جدي براي ظرفيت‌سازي به قصد نوآوري مستمر و تحول‌آفرين گرفته باشد آن است که به کارکنان خود بياموزد دنياي پيرامونشان را جور ديگري ببينند. مادامي که شرکت شما با اين چالش برخورد مناسب نداشته باشد، نمي‌تواند به نوآوري دست يابد.

منبع، کتاب WHAT MATTERS NOW :

پيامدهاي بدرفتاري در محيط كار

شگفتي آفريني ، يك تاكتيك خوب براي مذاكره

هيچ روش واحدي براي برخورد با همه کارمندان وجود ندارد

مشتري ,بايد ,نوآوري ,شرکت ,يا ,خدمات ,در اين ,را در ,است که ,کدام يک ,را به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Esquisse یک آسمان حرف